آب می خواهم سرابم می دهند !
عشق می ورزم عذابم می دهند !
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب !
از چه بیدارم نکردی آفتاب؟
خنجری بر قلب بیمارم زدند
بیگناهی بودم و دارم زدند !
سنگ را بستند و سگ آزاد شد
یک شبه بیداد آمد ، داد شد!!
عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام
تیشه زد بر ریشه اندیشه ام
عشق اگر این است ، مرتد می شوم
خوب اگر این است ، من بد می شوم
بس کن ای دل نابسامانی بس است
کافرم دیگر مسلمانی بس است.!
، ,بس ,ریشه ,مسلمانی ,زد , عشق ,دیگر مسلمانی ,مسلمانی بس ,اگر این ,این است ,است ،
درباره این سایت